• وبلاگ : كلبه ي تنهايي من
  • يادداشت : آشنايي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 34 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     



    در يک روز باراني با تو آشنا شدم؛

    رفتيم، گفتيم، خنديديم ، چقدر خوش بوديم
    خيس شديم!

    و هنوز باران ميباريد که از هم گذشتيم؛ تو به سوئي رفتي و من به ديگر سو
    خيس شديم!

    ..... و حالا وقتي باران مي بارد نمي دانم بخندم يا گريه کنم؟ زيرِ باران کدام خاطره را نگاه دارم و کدام را بشويم